سندرم ایمپوستر
افرادی که سندروم ایمپوستر را تجربه می کنند اغلب این احساس بی اساس دارند که شایسته تحسین و تمجید نیستند. آنها می ترسند که دیگران به زودی متوجه شوند که آنها ناتوان و بی هوش هستند. در سال 1978 روانشناسان برای اولین بار این سندرم را توصیف کردند. سندرم ایمپوستر یک اختلال روانی است که هر فردی صرف نظر از موقعیت شغلی یا اجتماعی خود ممکن است به آن مبتلا شود. با این حال، افراد با موفقیت بالا سندرم ایمپوستر را تجربه می کنند. بسیاری از افراد علائم را برای مدت محدودی مانند هفته اول کار جدید تجربه می کنند. اما برخی دیگر ممکن است آن را برای مادام العمر داشته باشند.
یک فرد می تواند چنین احساساتی را با گفتگوی باز با دوستان، خانواده و همسالان حمایت کننده کاهش دهد. همچنین، یک متخصص مراقبت های بهداشتی می تواند به شناسایی چندین مکانیسم مقابله کمک کند.
انواع سندرم ایمپوستر:
سندرم ایمپوستر به پنج دسته تقسیم می شود. آنها به شرح زیر است:
کمال گرا:
در اینجا، یک فرد معتقد است، که کار یا سایر جنبه های زندگی باید کامل باشد. در غیر این صورت، فرد شروع به فکر می کند که آنطور که دیگران فکر می کنند خوب نیستند و احساس می کند که یک کلاهبردار است. از آنجایی که کمال گرایی یک هدف واقع بینانه نیست، رعایت استانداردها غیرممکن است. آنها سعی می کنند از انجام یک کار جدید اجتناب کنند، چراکه فکر می کنند نمی توانند آن را در اولین بار به طور کامل انجام دهند.
نابغه طبیعی:
فردی که به سرعت مهارت های جدید را می آموزد و می تواند با تلاش اندک به موفقیتهایی دست یابد. آنها فکر می کنند که باید فوراً اطلاعات و فرآیندهای جدید را درک کنند. عدم انجام این کار باعث می شود که آنها احساس تقلب کنند. آنها از کاستی های خود شرمنده و ناامید هستند.
کارشناس:
تعداد کمی از افراد معتقدند که قبل از موفقیت هر کاری، باید کل فرآیند یا موضوع را بفهمند و یاد بگیرند. چنین افرادی زمان زیادی را صرف جمعآوری اطلاعات میکنند تا کار اصلی زمان بیشتری را برای تکمیل آن صرف کند. وقتی همه اطلاعات را ندارند احساس شکست می کنند.
تکنواز:
در این حالت، شخص زمانی که به کمک نیاز دارد احساس ناکامل بودن می کند زیرا می خواهد همه چیز را به تنهایی کامل کند. آنها معتقدند که می توانند همه چیز را به تنهایی اداره کنند. عدم انجام این کار فقط باعث بی لیاقتی و خجالت نسبت به خودشان می شود. اما در واقعیت، این درست نیست.
ابرقهرمان:
در این نوع از سندروم فریبنده، فرد بر این باور است که باید هر کاری را در هر جنبه ای از زندگی (دانش آموز خوب، دوست، کارمند یا والدین) انجام دهد. با این حال، زمانی که آنها انتظارات خود را برآورده نمی کنند، احساس بی کفایتی می کند.
ویژگی های فردی که سندرم ایمپوستر را تجربه می کند:
فردی که از سندرم ایمپوستر رنج میبرد، نسبت به اینکه دستاوردها و تواناییهایش با استانداردهای تعیینشده مطابقت ندارد، نسبت به خود تردید دارد. آنها استانداردهای بالایی را برای خود تعیین می کنند که رسیدن به آنها آسان نیست. برخی از ویژگی های فردی که از سندرم ایمپوستر رنج می برد به شرح زیر است:
- احساس بی کفایتی و کلاهبردار بودن
- ترس از کشف شدن
- قادر به تعیین اهداف واقع بینانه برای خود نیستند.
- همیشه در موفقیت و توانایی آنها شک دارند.
- بیش از حد شک به خود دارند.
- به موفقیت خود لطمه می زنند.
زمان مراجعه به پزشک:
هنگامی که سندرم ایمپوستر بر زندگی تأثیر می گذارد، بایستی به ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی مراجعه کرد. موارد زیر جنبه هایی از زندگی است که می تواند تحت تأثیر قرار گیرد:
- عملکرد در کار
- ترس از قبول مسئولیت
- شک به خود
- تاثیر سلامت روان
- قادر به پذیرش تبلیغات نیست.
علل سندرم ایمپوستر:
در طول مرحله نوزادی مطالعات تحقیقاتی، محققان متوجه شدند که سندروم ایمپوستر با عواملی مانند: پویایی خانواده و کلیشههای جنسیتی مرتبط است. با این حال، همانطور که مطالعات بیشتری انجام شد، اعتقاد بر این بود که سندرم ایمپوستر در افراد با هر پیشینه، نژاد، سن و جنسیت رخ می دهد.
همچنین مشخص شده است که هیچ دلیل مشخصی منجر به احساسات فریبنده نمی شود. در عوض، عوامل متعددی در کنار هم ممکن است باعث ایجاد احساسات فریبنده شوند.
علل احتمالی زمینه ای:
-
تربیت دوران کودکی:
با تحقیقات ثابت شده است، فردی که در خانوادهای بزرگ شده است که والدین او را برای عملکرد بهتر تحت فشار قرار میدهند، خواهر و برادر را با یکدیگر مقایسه میکنند، بر هوش تأکید میکنند و هر اشتباهی را به شدت مورد انتقاد قرار میدهند، ممکن است به سندروم فریبنده مبتلا شود.مطالعات همچنین نشان می دهد که افرادی که سطوح بالایی از تعارض را با سطح حمایت پایین تجربه می کنند ممکن است بیشتر در معرض ابتلا به سندرم ایمپوستر باشند.
-
قلمروهای جدید و ناشناخته:
وارد شدن به یک نقش جدید یا کاوش در یک محیط ناشناخته می تواند احساسات فریبنده را تحریک کند. احساس حقهبازی در هنگام تغییر و امتحان چیزهای جدید رایجتر است، برای مثال، شروع یک شغل یا دانشگاه جدید ممکن است، باعث ناتوانی فرد یا احساس عدم تعلق به آنجا شود. با این حال، زمانی که فرد با نقش و مسئولیت آشنا شود، چنین احساساتی محو می شوند. با این حال، این احساس میتواند برای برخی بدون تأیید، حمایت یا تشویق معلمان، سرپرستان و همسالان بدتر شود.
-
شخصیت:
متخصصان مراقبتهای بهداشتی بر این باورند که ویژگیهای خاص خطر ایجاد احساسات فریبنده را افزایش می دهد. ویژگی های شخصیتی به شرح زیر است:
- رفتار کمال گرا
- اعتماد به نفس برای مدیریت و انجام موفقیت آمیز مسئولیت ها
- روان رنجوری با اضطراب، ناامنی، تنش و سطوح بالاتر احساس گناه مرتبط است.
-
اضطراب اجتماعی:
مواقعی وجود دارد که اضطراب اجتماعی و سندرم فریبنده ممکن است با یکدیگر همپوشانی داشته باشند. در چنین مواردی، یک فرد ممکن است بر این باور باشد که به موقعیت خاصی تعلق ندارد یا نمی تواند به طور موثر عمل کند. گاهی ممکن است فردی احساس کند که همسالانش ممکن است متوجه شوند که ناتوان اجتماعی هستند. بنابراین، اضطراب اجتماعی میتواند فرد را به سمت سندروم فریبنده سوق دهد، اما به این معنا نیست که بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی باید سندرم خیانتکار را تجربه کنند یا برعکس. به طور کلی، سندرم ایمپوستر باعث می شود افراد در موقعیتهای ناشناخته خاصی که در آن فرد احساس بی کفایتی می کند، اضطراب را تجربه کنند.
تشخیص سندرم ایمپوستر:
کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، سندرم ایمپوستر را یک تشخیص رسمی روانپزشکی نمی داند. با این حال، افراد مبتلا به سندرم ایمپوستر ممکن است از سایر اختلالات روانی مانند: اضطراب و افسردگی نیز رنج ببرند. اما افراد معمولاً ممکن است به راحتی به سندرم ایمپوستر تشخیص داده نشوند. اگر این سندروم زندگی روزمره را مختل کند، افراد می توانند از ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی یا پزشکان برای مدیریت این سندرم کمک بگیرند.
کسانی که در معرض خطر ابتلا به سندرم ایمپوستر:
همانطور که در بالا ذکر شد، هر فردی ممکن است به سندرم ایمپوستر مبتلا شود. اما عوامل متعددی در ایجاد سندرم ایمپوستر نقش دارند، مانند موارد زیر:
- تغییرات جدید در زندگی: تغییر اخیر در زندگی شخصی یا حرفه ای ممکن است باعث ایجاد حس فریبکار بودن شود. اگر فردی اخیراً ترفیع دریافت کرده یا به یک سازمان رویایی ملحق شده است، ممکن است احساس کند سزاوار موقعیت جدید نیست و عملکرد مناسبی نداشته باشد.
- پویایی خانواده: اگر فردی دوران کودکی خود را در میان افراد مستعد دیگر سپری کند، ممکن است احساس ناکافی کند و این احساسات ممکن است توجیه پذیر نباشد. برخی دیگر در دوران کودکی خود بهترین عملکرد را داشتند و ممکن است در زندگی بزرگسالی خود با چالش هایی روبرو شوند، بنابراین این حس را ایجاد می کند که یک شیاد هستند.
- از جمعیت حاشیهنشین بودن: تحقیقات نشان میدهد که افراد برخی از گروههای قومی در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به سندروم فریبکار هستند، زیرا ممکن است دائماً تبعیض را تجربه کنند.
- اختلالات روانی: به طور معمول، افراد مبتلا به سندرم ایمپوستر ممکن است دارای اختلالات روانی مانند: افسردگی و اضطراب باشند.
چگونه بر سندرم ایمپوستر غلبه کنیم؟
اگر فردی سندروم فریبکار را تجربه میکند، دو برابر بیشتر کار کردن برای عملکرد بهتر ممکن است احساس فریبکار بودن را تغییر ندهد.راهبردهای زیر ممکن است چالش برانگیز باشند، اما ممکن است به حل احساسات فریبنده کمک کنند.
-
صحبت با مردم:
صحبت با دوستان نزدیک و بستگان در مورد احساسات فریبنده ممکن است به از بین بردن احساس منفی بی کفایتی کمک کند. اگر آشکارا در مورد آنها صحبت نشود، ممکن است احساسات منفی افزایش یابد.
-
کمک به دیگران:
ممکن است سازنده به نظر نرسد، اما کمک به دیگران در شرایط مشابه ممکن است به ایجاد اعتماد به نفس کمک کند.
-
ارزیابی تواناییها:
اگر یک بیمار به مدتهای طولانی اعتقاد داشته باشد که یک فریبکار است. ممکن است ایده خوبی باشد که یک قدم به عقب برداشته و توانایی ها را ارزیابی کنند. نوشتن دستاوردها و چیزهایی که در آنها خوب هستند و مقایسه آنها با خود ارزیابی واقع بینانه ممکن است تصویر روشنی از توانایی ها ارائه دهد.
-
یک مرحله در یک زمان:
به جای اینکه به کمال نگاه کنید، کار را به خوبی انجام دهید. هنگامی که کار به طور رضایت بخش تکمیل شد، پاداش دادن به خود ایده خوبی است.
شروع به زیر سوال بردن افکار منفی: همانطور که بیمار شروع به دریافت افکار منفی می کند، بهتر است از منطقی بودن آنها سوال کند. پرسیدن سوالاتی مانند “آیا این فکر با توجه به همه چیزهایی که می دانم منطقی است؟” ممکن است به کاهش افکار منفی کمک کند.
-
مقایسه نکردن:
وقتی فرد از مقایسه خود با دیگران اجتناب می کند، احساس خوب نبودن کاهش می یابد. در طول مکالمات، به جای مقایسه، روی گوش دادن و یادگیری چیزهای جدید تمرکز کنید.
-
محدود کردن رسانه های اجتماعی:
هر چیزی که در رسانه های اجتماعی می بینید درست نیست. مقایسه خود در رسانه های اجتماعی ممکن است احساسات حقارت را تشدید کند. تلاش برای به تصویر کشیدن آنچه در رسانه های اجتماعی وجود دارد ممکن است دست نیافتنی باشد و بنابراین، چرخه ناتوانی یا ناکافی بودن را شروع می کند.
-
پذیرش احساسات:
با احساس بی کفایتی مبارزه نکنید. به نوبه خود آن احساسات را بپذیرید و از آنها بیاموزید. تنها زمانی که بیمار این احساسات را بپذیرد، می تواند باورهای اصلی خود را بهتر درک کند.
شیوع سندرم ایمپوستر:
نزدیک به 25 تا 30 درصد از افراد موفق ممکن است این اختلال را تجربه کنند. تحقیقات نشان می دهد که نزدیک به 70 درصد از بزرگسالان ممکن است حداقل یک بار در طول عمر خود احساس خیانت کنند.
مطالب مشابه:
سندرم شیرین
سندرم ترنر
بیماریهای پریون
سندرم کالمن (Kallmann Syndrome)
سندرم آسپرگر چیست؟
منبع: healthlibrary.askapollo